کد خبر: 75717755
تاریخ انتشار: شنبه 15 آبان 1395
خانه » سایت های خبری » آکا ایران - ایرانگردی ، ایرانشناسی » باغ سنگی؛ باغ بی برگی با زیبایی چشمگیر
نسخه چاپی
ارسال به دوستان

به گزارش چی 24 به نقل از آکا ایران - ایرانگردی ، ایرانشناسی:

آکاایران: باغ سنگی (Stone Garden) یکی از جاذبه‌های شهر سیرجان در استان کرمان است که در روستای میاندوآب در ۴۰ کیلومتری جنوب شرقی سیرجان و در نزدیکی دهستان بلورد قرار دارد. یک باغ به شکل یک شش ضلعی نامنظم است که به جای سرسبزی تنها درختان خشکیده‌ای را در خود جای داده است و میوه‌هایش از جنس سنگ هستند. در دانه‌دانه‌ی این میوه‌های سنگی رازی نهفته است که هنوز علامت سوال‌های بسیاری را به دنبال خود می‌کشاند.

درویش خان که بود؟

درویش خان اسفندیارپور که همه او را با نام درویش خان می‌شناسند، مرد کر و لالی بود که در تاریخ ۱۳ دی ماه سال ۱۳۰۳ خورشیدی در روستای میاندوآب کرمان چشم به جهان گشود. پدرش حبیب‌اله خان نام داشت. درویش خان در زمان حیاتش بزرگ خاندان خودش بود. قدیمی‌ترها می‌گویند که اصل‌ونسب او به خان‌های قدیم می‌رسد و به همین دلیل نامش را با کلمه خان می‌برند. آن‌ها معتقدند که او یکی از ایلیاتی‌هایی بوده که رضاخان آن‌ها را در روستای بلورد ساکن کرد؛ اما واقعیت این است که درویش خان یکی از زمین‌داران سیرجان بود. از راه چوپانی و باغبانی گذران معیشت می‌کرد و درختان باغش عمدتا بادام و گردو بودند.

,باغ سنگی,سیرجان,میوه های سنگی,[categoriy]

باغ سنگی؛ باغ بی برگی با زیبایی چشمگیر

باغ سنگی؛ باغ بی برگی با زیبایی چشمگیر -آکاباغ سنگی,سیرجان,میوه های سنگی,کرمان,درویش خان اسفندیاری,فیلم باغ سنگی

آکاایران: باغ سنگی؛ باغ بی برگی با زیبایی چشمگیر

درویش خان مردی دلاور بوده است. گفته می‌شود او لاشه گوسفندان را  از دست یک جفت پلنگ باز پس گرفته و در درگیری آن‌ها را کشته است. بازی با گرگ و مارهای خطرناک تفریح او بوده است، ریش درویش خان که به شکل دو شاخ بود هم نشان‌دهنده شناخت وی از شاهنامه و الهام‌گیری او از رستم و پهلوانان اساطیری ایران است. نجات شتربان خراسانی از چنگال شتر مست و نجات شتری که پاهایش در روز عاشورای حسینی در بلورد در قبری فرو رفته بود داستان‌هایی است که از او بر سر زبان‌ها است.

مقاله مرتبط:

  • جاذبه‌ّای گردشگری کرمان

باغ سنگی فقط حاصل جنون مردی از ناراحتی و اندوه نبوده و سرشار از ذوق هنری است. درویش خان را می‌توان مردی هنرمند دانست و این هنرمندی در همه‌ی ابعاد زندگی‌اش پیدا بود، حتی در حرکات موزونی که از خود در باغش نشان می‌داد و بعدها در فیلم زندگی‌اش نمایش داده شد.

او باغ سنگی را به‌عنوان یادگار بسیار ارزشمندی از خود به جای گذاشته که امروز مقصد بسیاری از گردشگران و مایه حیرت آن‌ها است. او پس از  ۸۳ سال زندگی در ۱۸ فرودین ماه سال ۱۳۸۶ دار فانی را وداع گفت و در باغ سنگی به خاک سپرده شد. باغ سنگی نیز در اختیار پسرش قرار گرفت و او پاسدار خوبی برای میراث پدر است.

روایت ساخت باغ سنگی

سال ۱۳۴۰ طرح اصلاحات ارضی به اجرا درآمد و بسیاری از زمین‌داران بزرگ از جمله درویش خان زمین‌های خود را از دست دادند. درختان باغ کم‌کم خشکیدند و او نمی‌توانست کاری برای درختان باغش انجام دهد. وقتی دیگر سرسبزی و زیبایی باغ از دست رفت، او شروع به اقدام عجیبی کرد. در زمینش تنه خشکیده درختان را می‌کاشت و بعد از آن شروع به آویزان کردن سنگ از آن‌ها کرد. او به قدری این کار را ادامه داد که در نهایت باغی سنگی به وسعت ۱۰۰۰ متر با ۱۸۰ درخت ساخت. شاید این درختان سرسبزی و زیبایی نداشتند ولی حالا درویش خان باغ و درختانی داشت که کسی نمی‌توانست آن‌ها را از او بگیرد و هیچ‌گاه نیز خشک نمی‌شد.

آویزان کردن هر سنگ و احداث هر یک از درختان که طی سال‌های طولانی انجام شده است، برای شخص درویش خان از معنای خاصی برخوردار بود، به‌طوری‌که هرگاه در زندگی درویش خان اتفاقی روی می‌داد یک سنگ و درخت جدید بنا می‌کرد. مثل سنگی  که شبیه به سر تراشیده انسان بود و به مناسبت سربازی رفتن پسرش آن را بر درخت آویخت. یا سنگ‌هایی که به مناسبت مرگ دوستان و عزیزانش در درختان آویزان شده‌اند و او به جای سنگ مزار، هر روز به آن‌ها سر می‌زد.

مدتی هم سر گوسفندانی را آویزان می‌کرد که توسط گرگ دریده شده بود، اما مردم به این کار اعتراض کردند و او هم دست برداشت. لوله اگزوز ماشین، چرخ‌دنده‌های فرسوده، لاستیک‌های پنچر شده، پیت نفت، قوطی حلبی، انبارک نفت چراغ علاالدین، آینه شکسته و شناور کولر، فنر، مقره‌های شکسته و تیرهای تلگراف و  نی قلیان شکسته و بسیاری ضایعات دیگر هم بر این درختان آویخته شد.

این باغ همه آن چیزی را بیان می‌کند که درویش خان زبان بیانش را نداشت. در دوره‌ای اعتراض به اصلاحات زمین می‌کند، زمانی مرگ کسی را به عزا می‌نشیند و در زمانی دیگر هشداری برای چوپانان برای مراقبت از گوسفندهایشان می‌شود.

رازهای باغ سنگی

این باغ شاید در نگاه اول ساده به نظر برسد، اما در هر کدام از درختانش سوالات بسیاری نهفته است. سوالاتی که به دلیل کر و لال بودن درویش خان هیچ‌گاه به جواب نرسید و او رازهای زندگی‌اش را برای همیشه با خود برد.

سوال بزرگی که در ذهن هر بیننده‌ای نقش می‌بندد این است که فکر ساخت این باغ از کجا آمد. هنوز روایات محلی زیادی در محافل شنیده می‌شود. خانواده‌اش می‌گویند او پس از مدتی گریه و ناراحتی از اصلاح اراضی دست به ساخت این باغ زد، اما چیزی راجع به چگونگی ایجاد این فکر در ذهن این مرد چیزی نمی‌دانند.

عده‌ای می‌گویند درویش خان بعد از مدتی ناراحتی، شبی در خواب یک باغ سنگی می‌بیند  و از فردای همان روز آنچه را در خواب دیده می‌سازد، آن‌ها می‌گویند این مرد حتی سنگ‌ها را قبل از آویزان کردن در خواب می‌دیده است.

برخی داستان دیگری دارند، آن‌ها می‌گویند؛ درویش خان فردای همان شبی که خواب ساختن باغ را می‌بیند به هنگام چراندن گوسفندانش در بیابان متوجه به زمین افتادن چیزی از آسمان می‌شود. با نزدیک شدن به آن شهاب سنگی را می‌بیند و به دلیل داغ بودن نمی‌تواند آن را لمس کند. او پس از سرد شدن شهاب سنگ آن را به خانه می‌آورد تا شروع به ساختن باغ کند.

و روایت متفاوت دیگری از صاحب‌نظران این احتمال را عنوان می‌کند که ایده ساخت باغ سنگی ناشی از مشاهده مشکلات جنگ جهانی اول و دوم بر ایران بوده است.

اگر روایات ساخت باغ را کناری بگذاریم، وجود چنین سنگ‌هایی در منطقه‌ای که سنگی در آن دیده نمی‌شود تعجب‌برانگیز است. این سنگ‌ها تنها در کوه‌های اطراف یافت می‌شود که ۴ تا ۵ کیلومتر با محل باغ فاصله دارند. برخی می‌گویند آن‌ها را با شتر یا الاغ می‌آورده و برخی دیگر معتقدند خود درویش خان در طی ۴ تا ۵ روز آن‌ها را حمل می‌کرده است.

راز سوراخ بودن سنگ‌ها

اما در این میان چند نکته عجیب وجود دارد؛ نخست این که تمام سنگ‌هایی که به درختان متصل شده‌اند به طرز ماهرانه‌ای سوراخ شده‌اند در حالی که هیچ دستگاهی برای سوراخ کردن سنگ‌ها وجود نداشته و به نظر می‌رسد سنگ‌هایی که سوراخ شده‌اند به‌وسیله درویش خان از اطراف و به‌خصوص از کوه نزدیک به باغ جمع‌آوری می‌شده است. برخی از سنگ‌ها آن‌چنان بزرگ هستند که یک مرد تنومند به‌سادگی نمی‌تواند آن‌ها را جمع‌آوری کند.

دوم اینکه پس از مرگ درویش خان یکی از درختان فرو می‌ریزد و برای سرپا کردن دوباره آن چندین مرد از روستای اطراف به زحمت توانستند درخت را استوار و سنگ‌ها را مجددا آویزان کنند با این وجود باید گفت درویش خان تمام سال‌های عمر خود را برای ساخت این باغ سنگی صرف کرده است و برای ساختش از تکنیک‌های ویژه‌ای استفاده کرده که با مرگش آن‌ها را به گور برده است.

باغ سنگی؛ سوژه یک فیلم

پرویز کیمیاوی در سال ۱۳۵۵ زندگی درویش خان و باغ سنگی‌اش را در قالب یک فیلم داستانی به نام «باغ سنگی» به تصویر می‌کشد و شخص درویش خان و خانواده‌اش در آن بازی می‌کنند.

این فیلم در زمان خود بسیار معروف شد و در جشنواره‌های داخلی و خارجی بسیاری به نمایش درآمد و جایزه خرس نقره‌ای جشنواره فیلم برلین را از آن خود کرد.

پرویز کیمیاوی در سال ۱۳۷۳ به باغ سنگی بازمی‌گردد تا از اوضاع درویش خان با خبر شود. حاصل این دیدار مستندی به نام  «پیرمرد و باغ سنگی» می‌شود  که بعد از پخش فیلم استانداری و میراث فرهنگی قبول می‌کنند که برای حفظ و حراست باغ اقداماتی از جمله حصارکشی و تامین نگهبانی انجام دهند. کاری که هیچ‌وقت انجام نشد.

راه دسترسی

باغ سنگی در نزدیکی دهستان بلورد واقع در روستای میاندوآب و در فاصله ۴۰ کیلومتری جنوب شرقی سیرجان قرار دارد.

پس از طی کردن ۳۰ کیلومتر در جاده‌ی اصلی سیرجان-بافت، بعد از بلورد، حیدرآباد و میاندوآب تابلوی منطقه‌ی نمونه گردشگری باغ سنگی را خواهید دید. با ورود به فرعی و طی کردن چهار کیلومتر خاکی، باغ سنگی را می‌بینید که درب آن همیشه به روی شما باز است.

امروز هر چند باغ درویش خان اسفندیارپور همچنان محل توجه گردشگران داخلی و خارجی است اما عدم توجه به این باغ و عدم حمایت از ساماندهی آن موجب شده است که باغ سنگی خان در معرض تخریب و آسیب جدی قرار گیرد.

توصیه های سفر -

باغ سنگی؛ باغ بی برگی با زیبایی چشمگیر

برچسب ها
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی پرتال خبری، توسط پارس نوین